۱تواریخ 20:2-8 NMV

2 و داوود تاج پادشاهشان را که به سنگینی یک وزنه طلا بود و سنگهای نفیس داشت، از سر او برگرفت، و آن را بر سر داوود نهادند. و او غنایم بسیاری نیز از شهر بیرون برد.

3 نیز مردمانی را که در آنجا بودند از شهر بیرون برده، آنان را با اَرّه و کُلنگ و تَبر به کار برگماشت. داوود با همۀ شهرهای عَمّونیان چنین کرد. آنگاه او و همۀ مردانش به اورشلیم بازگشتند.

4 پس از آن، جنگی با فلسطینیان در جازِر درگرفت. در آن زمان، سِبِکایِ حوشاتی، سِفّای را که از اولاد رافای غول‌پیکر بود کشت، و فلسطینیان مطیع شدند.

5 و باز با فلسطینیان جنگ شد، و اِلحانان پسر یاعیر، لَحْمی برادرِ جُلیاتِ جِتّی را که چوب نیزه‌اش به بزرگی تیر نساجی بود، کشت.

6 و جنگی دیگر در جَت درگرفت؛ در آن جنگ، مردی بلندقامت بود که هر دست و هر پایش شش انگشت داشت، یعنی بیست و چهار انگشت؛ او نیز از اولادِ رافا بود.

7 چون او اسرائیل را به چالش کشید، یوناتان پسر شِمِعا برادر داوود، او را کشت.

8 اینان در جَت برای رافا زاده شدند، و به دست داوود و مردانش از پای درآمدند.