3 من، خداوند مقدّر کردهام که آنها دچار چهار عامل وحشتناک شوند: در جنگ کشته شوند، بدنهای آنها به وسیلهٔ سگها به اطراف کشیده شود، لاشخورها آنها را بخورند و هرچه را از بدنهای آنها باقی مانده است، حیوانات وحشی بخورند.
4 بهخاطر آنچه منسی پسر حزقیا، در اورشلیم انجام داده کاری خواهم کرد که تمام مردم جهان وحشت کنند.»
5 خداوند میگوید: «ای مردم اورشلیم چه کسی بر شما رحم خواهد کردو چه کسی در ماتم شما شریک خواهد شد؟چه کسی است که لحظهای بایستدو حال شما را بپرسد؟
6 شما مرا رد کرده،و به من پشت کردهاید.پس من دست خود را دراز نموده و شما را نابود کردم،چون از صبر و تحمّل خسته شدهام.
7 من شما را مثل کاه در برابر باددر تمام این سرزمین پراکنده نمودم.من شما، قوم خود راچون از راههای شرارتآمیز برنگشتیددرهم شکسته و فرزندانتان را کشتم.
8 زن بیوه در سرزمین شمااز دانههای شن کنار دریا بیشتر است.من مردان شما را در عنفوان جوانی کُشتم.و مادرانشان را داغدیده کردم.و ناگهان نگرانی و وحشت را بر آنان مستولی نمودم
9 مادری که هفت فرزند خود را از دست داده، بیهوش شدو برای زنده ماندن تقلّا میکرد.روزش شب شد،آبرویش رفت و رسوا شد.من اجازه خواهم داد تا دشمنانتانهریک از شما را که زنده ماندهاید، بکشند.من، خداوند چنین گفتهام.»