15 پیامآوران از شهر دان و از کوههای افرایم حامل خبرهای بدی هستند.
16 آنها آمدهاند تا به ملّتها اخطار کنند و به مردم اورشلیم بگویند که دشمنان از سرزمینی دور میآیند. این دشمنان برضد شهرهای یهودا فریاد میزنند.
17 و آنها مثل محافظانی که مزرعهای را نگهداری میکنند اورشلیم را محاصره خواهند کرد. این بهخاطر آن است که مردمش برضد خداوند شوریدهاند. خداوند چنین گفته است.
18 ای یهودا، با نحوهٔ زندگیات و کارهایی که مرتکب شدهای این بلا را بر سر خودت آوردهای. گناه تو، تو را به این روز انداخته و مثل شمشیری به قلب تو فرو رفته است.
19 درد! دردی که نمیتوانم آن را تحمّل کنم!قلبم! قلبم بشدّت میتپد!نمیتوانم ساکت بمانم،صدای شیپورهاو فریادهای جنگ را میشنوم.
20 مصیبتها یکی پس از دیگری میآیند،و تمام مملکت ویران شده است.چادرهای ما ناگهان درهم شکستهو پردههای آنها پارهپاره شدهاند.
21 تا به کی باید شاهد چنین جنگ مهیبی باشم،و تا به کی باید صدای شیپور جنگ را بشنوم؟