21 او از شراب آن نوشید و مست شد. درحالیکه مست بود در چادر خود لخت شد.
22 در این موقع، حام دید كه پدرش برهنه است. او رفت و دو برادر دیگر خود را كه بیرون بودند، خبر كرد.
23 سام و یافث ردایی را بر دوشهای خود انداختند و عقبعقب رفته پدر خود را با آن پوشاندند. صورت آنها به طرف دیگر بود و بدن برهنهٔ پدر خود را ندیدند.
24 وقتی نوح به هوش آمد، فهمید كه پسر كوچكش چه كرده است.
25 پس گفت:«کنعان ملعون باد.او همیشه بندهٔ برادران خود باشد.»
26 همچنین گفت: «خداوندِ سام، متبارک بادو كنعان بندهٔ او باشد.
27 خدا یافث را فراوانی دهدو همیشه در چادرهای سام حضور داشته باشدو كنعان بندهٔ او باشد.»