2 خداوند در سیزدهمین سال سلطنت یوشیا پسر آمون، پادشاه یهودا با ارمیا سخن گفت.
3 بار دیگر وقتی یهویاقیم -پسر یوشیا- پادشاه یهودیه بود خداوند با او سخن گفت. بعد از آن تا یازدهمین سال سلطنت صدقیا -پسر یوشیا- خداوند چندین بار با ارمیا سخن گفت. در پنجمین ماه همان سال مردم اورشلیم به تبعید برده شدند.
4 خداوند به من گفت:
5 «قبل از آنکه به تو هستی بخشم، تو را برگزیدم، و قبل از آنکه به دنیا بیایی، تو را انتخاب کردم تا پیامآوری برای تمام ملّتها باشی.»
6 در جواب گفتم: «ای خداوند متعال، من خیلی جوان هستم و نمیدانم چگونه سخن بگویم.»
7 امّا خداوند به من گفت: «نگو که خیلی جوانی، در عوض به نزد مردمی که تو را میفرستم برو و هرچه به تو دستور میدهم به آنها بگو.
8 از آنها نترس، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من -خداوند- چنین گفتهام»