1 خداوند به من گفت بروم و لُنگی برای بستن به دور کمرم بخرم و آن را بپوشم، ولی آن را در آب فرو نکنم.
2 پس من آن را خریدم و پوشیدم.
3 آنگاه خداوند دوباره به من گفت:
4 «به کنار رود فرات برو و آن را در سوراخی در میان صخرهها پنهان کن.»