ارمیا 15:1-7 TPV

1 آنگاه خداوند به من گفت: «حتّی اگر موسی و سموئیل با هم در اینجا بودند و از من التماس می‌کردند، من به این مردم رحمی نمی‌کردم. آنها را مجبور کن بروند و از نظرم دور شوند.

2 وقتی از تو می‌پرسند به کجا خواهند رفت، به آنها بگو که من چنین گفته‌ام:«سرنوشت گروهی این است که از بیماری بمیرندو این انتهای آنهاست،سرنوشت گروهی دیگر این است که در جنگ کشته شوند،پس به همان سوی می‌روندسرنوشت عدّه‌ای هم این است که از گرسنگی بمیرند،آنها هم به همان طرف می‌روند،سرنوشت بقیّه این است که به اسارت برده شوند،پس آنها هم، به همان سوی خواهند رفت.

3 من، خداوند مقدّر کرده‌ام که آنها دچار چهار عامل وحشتناک شوند: در جنگ کشته شوند، بدنهای آنها به وسیلهٔ سگها به اطراف کشیده شود، لاشخورها آنها را بخورند و هرچه را از بدنهای آنها باقی ‌مانده است، حیوانات وحشی بخورند.

4 به‌خاطر آنچه منسی پسر حزقیا، در اورشلیم انجام داده کاری خواهم کرد که تمام مردم جهان وحشت کنند.»

5 خداوند می‌گوید: «ای مردم اورشلیم چه کسی بر شما رحم خواهد کردو چه کسی در ماتم شما شریک خواهد شد؟چه کسی است که لحظه‌ای بایستدو حال شما را بپرسد؟

6 شما مرا رد کرده،و به من پشت کرده‌اید.پس من دست خود را دراز نموده و شما را نابود کردم،چون از صبر و تحمّل خسته شده‌ام.

7 من شما را مثل کاه در برابر باددر تمام این سرزمین پراکنده نمودم.من شما، قوم خود راچون از راههای شرارت‌آمیز برنگشتیددرهم شکسته و فرزند‌انتان را کشتم.