6 لوط و اَبرام هر دو چارپایان بسیاری داشتند و چراگاه به اندازهٔ كافی نبود تا هردوی آنها در آنجا زندگی كنند.
7 سرانجام بین چوپانان اَبرام و چوپانان لوط اختلافاتی پیدا شد. (در آن موقع كنعانیان و فرزیان هنوز در آنجا زندگی میكردند.)
8 پس اَبرام به لوط گفت: «ما با هم فامیل هستیم و چوپانان تو نباید با چوپانان من اختلاف داشته باشند.
9 پس بیا از هم جدا شویم. تو هر قسمت از زمین را كه میخواهی انتخاب كن. تو به یک طرف برو و من به طرف دیگر.»
10 لوط خوب به اطراف نگاه كرد و دید كه تمام دشت اردن و تمام راه صوغر مانند باغ خداوند و یا مانند زمین مصر، آب فراوان دارد. (این قبل از آن بود كه خداوند شهرهای سدوم و غموره را خراب كند.)
11 بنابراین لوط تمام دشت اردن را برای خود انتخاب كرد و به طرف شرق حركت كرد و به این ترتیب این دو نفر از هم جدا شدند.
12 اَبرام در سرزمین كنعان ماند و لوط در بین شهرهای دشت اردن تا نزدیک سدوم ساكن شد.