پیدایش 19:16-22 TPV

16 لوط‌ دو دل‌ بود ولی خداوند بر او رحمت‌ كرده ‌بود. پس‌ آن ‌مردان ‌دست‌ او و زنش ‌و دو دخترش‌ را گرفتند و از شهر بیرون ‌كردند.

17 یكی از فرشته‌ها گفت‌: «به‌خاطر حفظ‌ جان‌ خودتان ‌فرار كنید و پشت ‌سر خود را نگاه‌ نكنید و در دشت‌ نایستید بلكه ‌به‌ كوهها فرار كنید تا هلاک‌ نشوید.»

18 لوط ‌در جواب‌ گفت‌: «ای آقایان‌، از ما نخواهید كه‌ این‌كار را بكنیم‌،

19 شما به‌ من ‌لطف‌ بزرگی كرده‌اید و زندگی مرا نجات ‌داده‌اید، امّا آن ‌كوهها خیلی دور است‌ و من‌ نمی‌توانم‌ خود را به ‌آنجا برسانم ‌و قبل‌ از اینكه ‌به‌ آنجا برسم ‌هلاک‌ می‌شوم‌.

20 آن ‌شهر كوچک ‌را می‌بینید؟ آن ‌خیلی نزدیک‌ است‌. اجازه ‌بدهید به‌ آنجا بروم‌. همان‌طور كه‌ می‌بینید آنجا خیلی كوچک‌ است‌ و من ‌نجات‌ خواهم‌ یافت‌.»

21 فرشته ‌جواب‌ داد: «بسیار خوب‌، من‌ موافقم‌. آن‌ شهر را خراب ‌نخواهم‌ كرد.

22 عجله ‌كن‌، تند برو، من‌ قبل‌ از اینكه‌ تو به‌ آن‌ شهر برسی كاری نمی‌توانم ‌بكنم‌.» چونكه ‌لوط‌ گفت ‌آن ‌شهر كوچک‌ است‌، آن ‌شهر صوغر نامیده‌ شد.