پیدایش 32:4-10 TPV

4 به‌ آنها گفت‌: «به ‌آقایم ‌عیسو بگویید، من‌ یعقوب ‌بندهٔ تو هستم ‌و تا به ‌حال ‌نزد ‌لابان ‌بودم‌.

5 من ‌در آنجا صاحب‌ گاوها، الاغها، گوسفندان‌، بُزها و غلامان‌ شدم‌. حالا برای تو پیغام‌ فرستاده‌ام‌ به‌ این ‌امید كه‌ مورد لطف ‌و توجّه ‌تو قرار بگیرم‌.»

6 وقتی قاصدان ‌پیش‌ یعقوب ‌برگشتند، گفتند: «ما نزد ‌برادرت‌ عیسو رفتیم‌. او الآن‌ با چهارصد نفر به ‌استقبال‌ تو می‌آید.»

7 یعقوب ‌نگران‌ شد و ترسید. پس‌ همراهان‌ خود و گوسفندان‌، بُزها، گاوها و شتران‌ خود را به ‌دو دسته‌ تقسیم‌ كرد.

8 او با خود گفت‌: «اگر عیسو بیاید و به ‌دستهٔ اول ‌حمله ‌كند، دستهٔ دوم‌ می‌توانند فرار كنند.»

9 پس ‌یعقوب ‌دعا كرد و گفت‌: «ای خدای پدرم‌ ابراهیم‌ و خدای پدرم‌ اسحاق‌، ای خداوندی كه ‌به‌ من‌ فرمودی‌: 'به ‌سرزمین‌ خود و به‌ نزد فامیل‌ خود بازگردم ‌و تو همه ‌چیز را برای خیریّت من به كار خواهی برد.'

10 من‌ بندهٔ تو هستم ‌و ارزش ‌این‌ همه‌ مهربانی و وفاداریی را كه ‌به‌ من ‌كرده‌ای ندارم‌. من ‌فقط ‌با یک ‌عصا از این ‌اردن‌ عبور كردم‌، ولی حالا كه ‌برگشته‌ام ‌مالک ‌دو گروه‌ هستم‌.