پیدایش 37:20-26 TPV

20 بیایید همین‌ حالا او را بكشیم‌ و در یكی از این ‌چاههای خشک ‌بیندازیم ‌و بگوییم ‌جانور درّنده‌ای او را كشته ‌است‌. آن‌ وقت ‌ببینیم ‌تعبیر خوابهای او چه‌ خواهد شد.»

21 رئوبین‌ وقتی این ‌را شنید كوشش كرد تا او را نجات ‌بدهد. پس‌ گفت‌: «او را نكشیم‌،

22 او را در یكی از این ‌چاهها بیندازیم ‌و به‌ او صدمه‌ای نزنیم‌.» او این‌ را به‌خاطر این‌ گفت ‌تا او را نجات ‌داده ‌به‌ نزد پدرش‌ بازگرداند.

23 وقتی یوسف‌ به ‌نزد برادرانش‌ آمد، آنها او را گرفته‌ و آن‌ ردای بلند آستین‌دار را از تنش ‌درآوردند.

24 سپس‌ او را در چاه ‌خشک‌ و بی‌آبی انداختند.

25 وقتی آنها مشغول ‌غذا خوردن ‌بودند، متوجّه‌ شدند كه‌ كاروان‌ اسماعیلیان‌ كه‌ از جلعاد به‌ مصر می‌رود از آنجا می‌گذرد و بار شتران‌ آنها هم‌ كتیرا و بلسان ‌و لادن‌ بود.

26 یهودا به ‌برادرانش ‌گفت‌: «از اینكه ‌برادر خود را بكشیم ‌و موضوع ‌قتل ‌او را پنهان‌ كنیم‌ چه‌ نفعی به‌ ما می‌رسد؟