6 فرعون گفت: «برو و همان طوری که به پدرت قول دادهای جنازهٔ او را به خاک بسپار.»
7 پس یوسف رفت تا پدرش را دفن كند و تمام درباریان فرعون و همهٔ بزرگان و رهبران مصر، با یوسف رفتند.
8 خانوادهٔ یوسف، برادرانش و تمام کسانیکه اهل خانهٔ پدرش بودند، همه با او رفتند. فقط بچّههای كوچک و گلّهها و رمهها در منطقهٔ جوشن باقی ماندند.
9 ارّابهسوارها و اسب سواران نیز همراه یوسف رفتند. آنها عدّهٔ بسیار زیادی بودند.
10 وقتی آنها به خرمنگاه اطاد كه در شرق اردن است رسیدند، گریه و زاری سختی كردند و مدّت هفت روز برای پدر خود مراسم عزاداری برپا كردند.
11 وقتی مردم كنعان دیدند كه این مردم در اطاد مراسم عزاداری برپا كردهاند، گفتند: «مصریان چه عزای بزرگی گرفتهاند.» به همین دلیل است كه آن محل «ایلمصرایم» نامیده شد.
12 بنابراین پسران یعقوب، همانطور كه او به آنها دستور داده بود، عمل كردند.