7 «نیز هنگامی که هنوز سه ماه تا درو مانده بود،باران را از شما بازداشتم؛بر یک شهر باران میفرستادم،اما از شهر دیگر آن را دریغ میکردم؛بر یک قطعه زمین باران میبارید،اما قطعۀ دیگر که باران نمیدید خشک میشد؛
8 پس مردمِ دو یا سه شهر به سوی شهر دیگر برای نوشیدن آب آواره میشدند،اما آبِ کافی نمییافتند؛با این حال، خداوند میفرماید،به سوی من بازگشت نکردید.
9 «بلای آفت و خوره بر شما فرستادم؛ملخها باغها و تاکستانهای بسیارو درختان انجیر و زیتون شما را خوردند.با این حال، خداوند میفرماید،به سوی من بازگشت نکردید.
10 «به شیوۀ مصر، بر شما طاعون فرستادم،و جوانانتان را به شمشیر کشتم؛اسبان شما را به اسیری دادم،و بوی تعفنِ اردوهای شما را به بینیتان برآوردم.با این حال، خداوند میفرماید،به سوی من بازگشت نکردید.
11 «برخی از شما را سرنگون ساختم،همانگونه که با سُدوم و عَمورَه کردم؛همچون تکه چوبی مشتعل بودیدکه از میان آتش برگرفته شده باشد.با این حال، خداوند میفرماید،به سوی من بازگشت نکردید.
12 «پس ای اسرائیل، با تو بدین منوال عمل خواهم کرد؛و چون با تو بدین منوال عمل خواهم کرد،پس ای اسرائیل، آماده شو تا با خدای خود ملاقات کنی!»
13 زیرا اینک آن که به کوهها شکل میدهد و باد را میآفریند،و افکار خویش را بر انسان اعلام میدارد،آن که سپیدۀ سحر را به ظلمت بدل میکند،و بر بلندیهای زمین میخرامد،نامش یهوه خدای لشکرهاست.