2 «بر مادر خود حجت بیاورید؛ آری، حجت بیاورید!چراکه او زن من نیست،و من شوهر او نیستم.بگذار فاحشگیاش را از چهرۀ خویش بزداید،و زناکاریاش را از میان سینههای خود؛
3 مبادا جامه از تنش به در کنمو او را همچون زادروزش برهنه سازم،و بسان بیابانش گردانم،چونان سرزمین بیحاصل،و او را از تشنگی از پا درافکنم.
4 بر فرزندانش رحم نخواهم کرد،زیرا فرزندان فَحشا هستند،
5 چراکه مادرشان فاحشگی کرده،و آن که بدیشان آبستن گردید، بیشرمی نموده است؛چراکه گفت: ”از پی عاشقانم خواهم رفت،که نان و آب و پشم و کتانو روغن و شربت به من میدهند.“
6 پس راه او را با خارها خواهم بستو گرداگردش دیواری خواهم کشیدتا طریقهای خود را نیابد.
7 از پی عاشقان خود خواهد شتافت،ولی بدیشان نخواهد رسید؛آنان را خواهد جُست،اما نخواهد یافت.پس خواهد گفت:”نزد شوهر نخستین خود باز خواهم گشتزیرا آن زمان مرا خوشتر میبود.“
8 او نمیدانست من بودمکه گندم و شراب و روغن به او میدادم،و سیم و زری را که برای بَعَل صرف میکردبرایش افزون میگردانیدم.