1 امّا اکنون آنهایی که از من جوانتر هستند،و من عار داشتم که پدرانشان با سگهای من از گلّهام نگهبانی نمایند،مسخرهام میکنند.
2 آنها یک عدّه اشخاص تنبل بودندکه کاری از دستشان ساخته نبود.
5 از اجتماع رانده شده بودندو مردم با آنها مانند دزدان رفتار میکردند.
6 در غارها و حفرهها زندگی میکردندو در بین صخرهها پناه میبردند.
7 مثل حیوان زوزه میکشیدندو در زیر بوتهها با هم جمع میشدند.
8 گروهی بیکاره و بینام و نشان هستندکه از اجتماع طرد شدهاند.