ایّوب 9 TPV

3 چه کسی می‌تواند با خدا بحث کند؟کسی قادر نیست از هزار سؤالی که می‌کند،یکی را هم جواب بدهد.

4 زیرا خدا دانا و تواناستو کسی نمی‌تواند در برابر او مقاومت کند.

5 بی‌خبر کوهها را منتقل می‌سازدو با خشم و غضب، آنها را واژگون می‌کند.

6 زمین را از جایش تکان می‌دهدو پایه‌های آن را به لرزه می‌آورد.

7 اگر به آفتاب فرمان بدهد، طلوع نمی‌کندو ستارگان در شب نمی‌درخشند.

8 به تنهایی آسمانها را گسترانیدو بر امواج دریا خرامید.

9 دُب اکبر، جبار، ثریاو ستارگان جنوب را آفرید.

10 عقل ما از درک کارهای بزرگو بی‌شمار او عاجز است.

11 از کنار من می‌گذرد و من نمی‌توانم او را ببینم.حرکت می‌کند و من احساس نمی‌کنم.

12 هرچه را بخواهد می‌برد و کسی نمی‌تواند مانع او شودو بگوید که چه می‌‌کنی؟

13 خدا از خشم خود دست نمی‌کشدو دشمنان خود را که به هیولای دریایی کمک کردند، پایمال می‌سازد.

14 پس من چطور می‌توانم با او بحث کنم؟

15 هر چند گناهی ندارم، ولی چیزی نمی‌توانم بگویم؛جز اینکه از خدایی که داور من است، طلب رحمت کنم.

16 حتّی اگر مرا بگذارد که حرفی بزنم،یقین ندارم که به سخنان من گوش بدهد.

17 او تُندباد را می‌فرستد و مرا پراکنده می‌سازدو بدون جهت به زخمهایم می‌افزاید.

18 مرا نمی‌گذارد که نفس بکشمو زندگی مرا با تلخی پُر می‌سازد.

19 با او یارای مقابله ندارم، زیرا قادر و تواناست.اگر به دادگاه شکایت کنم، چه کسی می‌تواند او را احضار کند؟

20 اگر بی‌گناه هم باشم، سخنان زبانم مرا محکوم می‌سازدو هر چیزی که بگویم، مرا مجرم می‌کند.

21 گرچه گناهی ندارم، امّا برای من فرقی نمی‌کند،زیرا از زندگی سیر شده‌ام.

22 خدا بی‌گناه و گناهکار را یکسان از بین می‌برد.

23 وقتی مصیبتی برسد و بی‌گناهی را ناگهان هلاک کند،خدا می‌خندد.

24 اختیار زمین را به دست مردم شریر داده و چشمان قضات را کور کرده است.اگر خدا این کار را نکرده،چه کسی کرده است؟

25 زندگی من سریعتر از پیک تیزرو می‌گذرد، بدون آن که روی خوشی را ببینم.

26 سالهای عمرم مانند کشتیهای تندروو همچون عقابی که بر شکار خود فرود می‌آید، به سرعت سپری می‌شوند.

27 اگر خندان باشم و سعی کنم که غمهای خود را از یاد ببرم، چه فایده؟

28 زیرا می‌ترسم که مبادا غم و رنج، دوباره به سراغ من بیایندو می‌دانم که خدا مرا خطاکار می‌شمارد.

29 پس اگر محکوم می‌شوم، چرا بی‌جهت تلاش کنم؟

30 هیچ شوینده‌ای نمی‌تواند گناهان مرا بشوید.

31 تو مرا در گل و لای و کثافت فرو می‌بریتا حتی لباس خودم از من نفرت کند.

32 تو مانند من، انسانی فانی نیستی که بتوانم به تو جواب بدهمو با تو به دادگاه بروم.

33 کسی نیست که بین ما داوری کندو ما را آشتی بدهد.

34 اگر از مجازات من دست برداریو هیبت تو مرا به وحشت نیاندازد،

35 آنگاه می‌توانم بدون ترس با تو حرف بزنم،امّا متأسفانه این‌طور نیست.

فصول

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42