ایّوب 42:4-10 TPV

4 به من گفتی که سخنانت را گوش کنمو به سؤالهایی که از من می‌‌کنی، جواب بدهم.

5 قبل از این گوش من دربارهٔ تو چیزهایی شنیده بود،امّا اکنون چشم من تو را می‌بیند،

6 بنابراین از خودم بدم می‌آیدو در خاک و خاکستر می‌نشینم و توبه می‌کنم.

7 بعد از آن که خداوند سخنان خود را با ایّوب تمام کرد، به الیفاز تیمانی فرمود: «من از تو و دو دوستت خشمگین هستم، زیرا شما مانند بنده‌ام، ایّوب دربارهٔ من حرف درست نزدید.

8 پس حالا هفت گوساله و هفت قوچ گرفته نزد بنده‌ام، ایّوب بروید و آنها را به‌خاطر گناه خود به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کنید. آنگاه بندهٔ من، ایّوب برای شما دعا می‌کند و من دعایش را می‌پذیرم و گناه شما را می‌بخشم، چرا که حقیقت را دربارۀ من مانند ایوب بیان نکردید.»

9 پس الیفاز تیمانی، بلدد شوحی و صوفر نعماتی رفتند و همان‌طور که خداوند فرموده بود عمل کردند و خداوند دعای ایّوب را در حق آنها مستجاب نمود.

10 پس از آن که ایّوب برای دوستان خود دعا کرد، خداوند باز ایّوب را کامیاب ساخت و دو برابر همهٔ چیزهایی را که در گذشته داشت، به او بازگردانید.