15 اینک مرا گویند:«کجاست کلام خداوند؟بگذار اکنون واقع شود!»
16 من از شبانی برای تو نگریختهام،و تو میدانی که روز هلاکت را نخواستهام.آنچه بر لبانم جاری میشود،در حضورت آشکار است.
17 مرا به وحشت میفکن،ای که در روز بلا، پناه منی.
18 باشد که آزاردهندگانم سرافکنده شوند، نه من!باشد که آنان هراسان شوند، نه من!روز بلا را بر ایشان بیاور،و به هلاکتِ مضاعف، هلاکشان کن.
19 خداوند به من چنین گفت: «برو و نزد دروازۀ ’قوم‘ که پادشاهان یهودا از آن داخل و خارج میشوند، و نزد همۀ دروازههای اورشلیم بایست،
20 و بدیشان بگو: ”ای پادشاهان یهودا و تمامی مردمان یهودا و همۀ ساکنان اورشلیم که از این دروازهها داخل میشوید، کلام خداوند را بشنوید.
21 خداوند چنین میفرماید: بهخاطر جان خود برحذر باشید که در روز شَبّات باری حمل نکنید و آن را از دروازههای اورشلیم داخل مسازید.