2 پس فَشحور اِرمیای نبی را بزد و او را در کُندهای نزد دروازۀ بالاییِ بنیامین در خانۀ خداوند نهاد.
3 فردای آن روز، چون فَشحور اِرمیا را از کُنده بیرون آورد، اِرمیا به او گفت، «خداوند تو را نه فَشحور، بلکه ’ماگور میسّابیب‘ نامیده است.
4 زیرا خداوند چنین میفرماید: اینک تو را مایۀ وحشت خودت و همۀ دوستانت خواهم ساخت. ایشان در برابر دیدگانت به شمشیر دشمنانشان خواهند افتاد. من یهودا را یکسره به دست پادشاه بابِل تسلیم خواهم کرد، و او آنان را به بابِل به اسیری برده، به شمشیر خواهد کشت.
5 تمامی ثروت این شهر و همۀ دسترنجش و جمیع نفایس آن و تمامی گنجینههای پادشاهان یهودا را به دست دشمنانشان خواهم سپرد، که آنان را غارت کرده، گرفتار خواهند نمود و به بابِل خواهند برد.
6 و تو ای فَشحور، با همۀ اهل خانهات به اسیری خواهید رفت. آری، تو و یارانت که بدیشان به دروغ نبوّت کردی، جملگی به بابِل خواهید رفت و در آنجا خواهید مرد و دفن خواهید شد.»
7 خداوندا، تو مرا فریفتی، و فریفته شدم؛از من نیرومندتر بودی، و غالب آمدی.تمامی روز مضحکه شدهام،و هر کس به ریشخندم میگیرد.
8 زیرا هرگاه زبان به سخن میگشایم، فریاد سر میدهم،و ندا میکنم که: «خشونت و ویرانی!»زیرا کلام خداوند برایم تمامی روزمایۀ رسوایی و تمسخر شده است.