اِرمیا 38:10-16 NMV

10 پس پادشاه به عِبِدمِلِکِ حَبَشی دستور داد: «سی مرد از اینجا با خود برگیر و اِرمیای نبی را پیش از آنکه بمیرد، از آب‌انبار بیرون آور.»

11 پس عِبِدمِلِک آن کسان را همراه خود برگرفت و به کاخ سلطنتی رفته، به حجره‌ای داخل شد که زیر خزانه بود و از آنجا پارچه‌های کهنه و جامه‌های مندرس برگرفته، آنها را با طنابها به آب‌انبار نزد اِرمیا پایین فرستاد.

12 عِبِدمِلِکِ حَبَشی به اِرمیا گفت: «این پارچه‌های کهنه و جامه‌های مندرس را میان طنابها و زیر بغل خود بگذار.» و اِرمیا چنین کرد.

13 پس اِرمیا را با طنابها بالا کشیده، او را از آب‌انبار بیرون آوردند. و اِرمیا در حیاط قراولان ماند.

14 صِدِقیای پادشاه در پی اِرمیای نبی فرستاده، او را در مدخلِ سوّمِ خانۀ خداوند بار داد. پادشاه به اِرمیا گفت: «از تو مطلبی می‌پرسم؛ از من چیزی پنهان مدار.»

15 اِرمیا به صِدِقیا گفت: «اگر به تو بگویم، آیا مرا به‌یقین نخواهی کشت؟ و اگر تو را مشورت دهم، مرا نخواهی شنید.»

16 آنگاه صِدِقیای پادشاه در نهان نزد اِرمیا قسم خورده، گفت: «به حیات خداوندِ جان‌آفرین قسم که تو را نخواهم کشت و به دست این کسان نیز که قصد جانت دارند، تسلیم نخواهم کرد.»