اِرمیا 38:4-10 NMV

4 پس صاحبمنصبان به پادشاه گفتند: «این مرد باید کشته شود، زیرا با سخنانی که می‌گوید، دستان سربازانی را که در این شهر باقی مانده‌اند، و دستان تمامی مردم را سست می‌کند. او نه سعادت این قوم، بلکه سیه‌روزیشان را خواهان است.»

5 آنگاه صِدِقیای پادشاه پاسخ داد: «اینک او در دست شماست، زیرا پادشاه کاری به خلاف شما نمی‌تواند کرد.»

6 پس ایشان اِرمیا را گرفتند و در آب‌انبارِ مَلکیا پسر شاه، که در حیاط قراولان بود، افکندند. آنها اِرمیا را با طناب پایین فرستادند، و در آب‌انبار هیچ آب نبود بلکه گِل بود، و اِرمیا در گل فرو رفت.

7 و اما عِبِدمِلِکِ حَبَشی که یکی از خواجه‌سرایان کاخ سلطنتی بود، شنید که اِرمیا را به آب‌انبار افکنده‌اند. پس چون پادشاه نزد دروازۀ بنیامین به قضاوت نشسته بود،

8 عِبِدمِلِک از کاخ سلطنتی بیرون آمده، به پادشاه گفت:

9 «ای سرور من پادشاه! این مردان در آنچه به اِرمیای نبی کرده‌اند، مرتکب عملی شریرانه شده‌اند. آنان او را به آب‌انبار افکنده‌اند، و او در آنجا از گرسنگی خواهد مرد، زیرا در شهر نانی باقی نمانده است.»

10 پس پادشاه به عِبِدمِلِکِ حَبَشی دستور داد: «سی مرد از اینجا با خود برگیر و اِرمیای نبی را پیش از آنکه بمیرد، از آب‌انبار بیرون آور.»