12 «او را برگیر و به خوبی از وی مراقبت کن. هیچ آزاری به او مرسان، بلکه هر چه بگوید، برایش انجام ده.»
13 پس نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی به اتفاق نِبوشَزْبان رئیس خواجهسرایان و نِرجَلشَراِصِر رئیس مجوسیان و همۀ دیگر بزرگان پادشاه بابِل
14 کسان فرستادند و اِرمیا را از حیاط قراولان برگرفتند. و او را به جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان سپردند تا او را به خانۀ خود بَرَد. پس او در میان مردم سکنی گزید.
15 اما زمانی که اِرمیا در حیاط قراولان محبوس بود، کلام خداوند بر او نازل شده، گفت:
16 «برو و به عِبِدمِلِکِ حَبَشی بگو، ”خداوند لشکرها، خدای اسرائیل چنین میفرماید: اینک آنچه دربارۀ این شهر گفتهام، با آوردن مصیبت و نه سعادت عملی میکنم، و آنها در برابر دیدگان تو در آن روز رخ خواهد داد.
17 اما خداوند میگوید: من تو را در آن روز خواهم رهانید و تو به دست کسانی که از ایشان میهراسی، تسلیم نخواهی شد.
18 آری، خداوند میگوید: یقین دار که تو را رهایی خواهم داد، و تو به شمشیر از پا در نخواهی آمد، بلکه از آن رو که بر من توکل داشتهای، جان خویش به غنیمت خواهی برد.“»