38 خشکسالی بر آبهایش،تا بخشکند!زیرا آنجا سرزمین تمثالهای تراشیده است،و مردمانش دیوانۀ بتهایند!
39 «پس در بابِل، حیوانات بیابانگرد با کَفتارها قرار خواهند گزید، و شترمرغان در آن ساکن خواهند شد. دیگر هرگز کسی در آن نخواهد زیست، بلکه نسل اندر نسل نامسکون خواهد ماند.»
40 خداوند میفرماید: «همانگونه که خدا سُدوم و عَمورَه و شهرهای مجاورشان را واژگون ساخت، در آنجا نیز کسی نخواهد زیست و هیچ انسانی در آن مسکن نخواهد گزید.
41 «اینک قومی از جانب شمال میآید؛قومی عظیم و پادشاهان بسیار،از کرانهای زمین برانگیخته میشوند.
42 آنان کمان و نیزه به دست میگیرند،و ستمگر و بیرحمند.صدایشان همچون خروش دریاست؛سوار بر اسب، ای دختر بابِل،همچون مردان جنگی در برابرت صفآرایی میکنند.
43 پادشاه بابِل آوازۀ ایشان را شنیده،و دستانش سست شده است؛درد شدید او را درگرفته،همچون درد زنی در حال زا.
44 «اینک من همچون شیری که از بیشههای اردن به مرتع خرم برآید، به لحظهای بابِل را از سرزمینش خواهم راند. و کسی را که برگزیدهام بر آنجا خواهم گماشت. کیست مانند من؟ کیست که مرا به محاکمه بیاورد؟ و کیست آن شبان که در برابرم بایستد؟