1 وحی دربارۀ بیابانِ کنار دریا:چنانکه گردباد در سرزمین نِگِب سخت میوزد،او نیز از بیابان، از دیار وحشت، خواهد آمد.
2 رؤیایی سخت بر من آشکار گشته است:خیانتپیشه خیانت میورزدو هلاککننده هلاک میکند.ای عیلامیان برآیید، و ای مادیان محاصره کنید!من به همۀ نالههایی که او سبب گردیده، پایان خواهم داد.
3 از این رو کمرم از درد آکنده است،دردی همچون درد زن زائو مرا فرو گرفته است.از آنچه میشنوم مدهوش گشتهام،از آنچه میبینم پریشان شدهام.
4 ذهن من مغشوش گشته،و از ترس به خود میلرزم.شبی که شوق آن داشتم،وحشت برایم به ارمغان آورده است.
5 سفره را مهیا کردهو فرشها را گسترانیدهاند؛و به خوردن و نوشیدن مشغولند.ای سرداران به پا خیزید!سپرها را روغن زنید!
6 زیرا که خداوندگار به من چنین گفته است:«برو، دیدبانی بگمارتا آنچه را میبیند، اعلام کند.
7 آنگاه که ارابهها را ببیندکه اسبان جفت جفت آنها را میکِشند،و سواران را ببیندکه بر الاغان و شتران میآیند،در آن هنگام هوشیار باشد،آری بسیار هوشیار باشد!»