4 زیرا میدانستم که چه سختدل هستی،و گردن آهنین و پیشانی برنجین داری!
5 پس آنها را از قدیم به تو خبر دادم،و پیش از رخ دادن، بر تو اعلام داشتم،مبادا بگویی: ”بتهایم اینها را به عمل آوردهاند،و تمثالهای تراشیدهام و بتهای ریخته شدهام آنها را مقرر داشتهاند.“
6 حال دربارۀ این امور شنیدی؛پس بر آنها چشم بدوز!آیا آنها را بیان نخواهی کرد؟از این پس چیزهای تازه بر تو اعلام میکنم،چیزهای نهان را که از آنها آگاه نبودهای.
7 هماکنون آفریده میشوند، نه در ایام قدیم،و تو تا به امروز دربارۀ آنها نشنیده بودی؛پس نمیتوانی بگویی: ”البته آنها را میدانستم.“
8 تو هرگز نشنیده و هرگز ندانستهای،و گوش تو از قدیم باز نشده است؛زیرا میدانستم که چقدر خیانتکاری،و از بدو تولد عِصیانگر خوانده شدهای.
9 بهخاطر نام خویش خشم خود را به تعویق خواهم افکند،و به سبب ستایش خویش آن را مهار خواهم کردتا تو را منقطع نسازم.
10 اینک تو را تصفیه کردم، اما نه چون نقره؛و تو را در کورۀ مصیبت آزمودم.