9 از این رو انصاف از ما دور است،و عدالت به ما نمیرسد.انتظار نور میکشیم،و اینک ظلمت است؛منتظر روشنایی هستیم،اما در تاریکی گام میزنیم!
10 چون نابینایان با لمسِ دیوار قدم برمیداریم؛مانند کسانی که چشم ندارند کورمال راه میرویم.در نیمروز، همچون شامگاهان میلغزیم؛در میان تندرستان همچون مردگانیم!
11 جملگی چون خرسها خرناس میکشیم،و مانند کبوتران ناله میکنیم.برای عدالت انتظار میکشیم، و نیست!برای نجات، اما از ما دور است!
12 زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،و گناهانمان بر ضد ما شهادت میدهد.عِصیانهای ما پیوسته با ماست،و تقصیرهای خود را میدانیم.
13 عِصیان کرده و به خداوند خیانت ورزیدهایم،و از خدای خود روی برتافتهایم.به ظلم و فتنه سخن گفتهایم،و در دل به دروغ آبستن شده، آن را بر زبان آوردهایم.
14 پس انصاف به عقب رانده شده،و عدالت دور ایستاده است.حقیقت در معابر فرو افتاده،و صداقت نمیتواند داخل شود.
15 راستی مفقود شده،و هر که از شرارت دوری گزیند،به یغما میرَوَد.پس خداوند این را دید،و در نظرش ناپسند آمدکه انصاف وجود نداشت.