1 احمقان در دل خود میگویند:«خدا وجود ندارد.»اینها اشخاصی فاسد هستند،کارهای زشت میکنند.و کار نیک از آنها سر نمیزند.
2 خدا از آسمان بر مردم روی زمین مینگردتا ببیند آیا شخص فهمیدهای وجود داردکه طالب خدا باشد.
3 امّا همه گمراه و یکسان فاسد شدهاند،حتّی یک نفر نیکوکار هم در بین آنها نیست.
4 خدا میپرسد: «آیا این بدکاران شعور ندارندکه بندگان مرا مانند نان میخورندو مرا به یاد نمیآورند؟»
5 امّا آنها به وحشت خواهند افتادبه طوری که قبلاً هرگز آنطور وحشتزده نشده بودند.خدا استخوانهای دشمنانش را پراکنده خواهد کرد.آنان رسوا خواهند گشت،چون خدا آنها را طرد نموده است.