4 پادشاهان همه متّفق شدندتا به آن شهر حمله کنند.
5 امّا وقتی آن را دیدند، تعجّب کردندو وحشتزده فرار نمودند.
6 از ترس و وحشت مانند زنی که درد زایمان داشته باشدبه خود میلرزیدند.
7 همچون كشتیهایی که دچار توفان میگردند به تلاطم افتادند.
8 آنچه را که دربارهٔ کارهای خدا شنیده بودیم،اکنون در شهر خدای خود، خداوند متعالبا چشم خود میبینیم.خداوند آن شهر را همیشه حفظ خواهد کرد.
9 ای خدا، ما در معبد بزرگ تو،به محبّت پایدار تو میاندیشیم.
10 تمام مردم تو را ستایش میکنند،و آوازهٔ تو در سراسر عالم پیچیده است.تو با عدالت داوری میکنی.