1 نافرمانی در اعماق دل شریر بدو ندا میدهد؛ترس خدا در چشمان او نیست.
2 زیرا خویشتن را در نظر خود چندان تملق میگویدکه از پی بردن به گناه خویش و بیزاری از آن ناتوان است!
3 سخنان دهانش خباثت است و فریب؛از خردمندی و نیکوکاری دست شسته است.
4 حتی بر بستر خود طرح شرارت میریزد؛راهی ناپسند در پیش گرفته استو از شرارت روی نمیگرداند.
5 خداوندا، محبتت تا به آسمانها میرسدو وفاداریت تا به ابرها.
6 عدالتت همچون کوههای سر به فلک کشیده است،و دادگریات بهسان ژرفنای عظیم.تویی، خداوندا، که انسان و حیوان را نجات میبخشی.
7 خدایا، محبتت چه گرانقدر است!بنیآدم در سایۀ بالهایت پناه میجویند.