13 اما من همچون کَرانم و نمیشنوم،و چون گنگان، که دهان نتوانند گشود؛
14 آری، من همچون کسی گشتهام که نمیشنود،و در دهانش پاسخی نیست.
15 در انتظار توام، خداوندا؛تو ای خداوندگارْ خدایم، پاسخ خواهی داد.
16 چراکه گفتم: «چون پایم بلغزد،مگذار بر من شادی کنند و فخر فروشند.»
17 زیرا که نزدیک است بیفتم،و دردم همیشه با من است.
18 به تقصیر خود معترفم،و از گناه خود رنج میبرم.
19 دشمنانم سرزنده و بسیارند؛پر شمارند آنان که بیسبب از من بیزارند.