6 همچون جغد صحرا گشتهام؛مانند بومِ ویرانهها گردیدهام!
7 در بستر خود بیدار میمانم؛چون گنجشکِ تنها بر لبِ بامَم!
8 همۀ روز، دشمنانم بر من طعنه میزنند؛ریشخندکنندگانم مرا لعن میکنند!
9 زیرا خاکستر را چون نان میخورمو آنچه را که مینوشم با اشکها درمیآمیزم،
10 به سبب خشم و غضب تو،زیرا مرا بلند کردی و سپس به زیر افکندی!
11 روزهایم همچون سایۀ شامگاهی گشته،و من چون علف میخشکم!
12 اما تو، خداوندا، تا ابد بر تخت نشستهای،و ذکر تو تا جمیع نسلهاست.