3 دشمن بر جان من آزار روا داشته،و حیات مرا بر زمین کوبیده است.او مرا در تاریکی ساکن گردانیده است،همچون کسانی که دیرزمانی مرده باشند!
4 پس روح من در اندرونم مدهوش گشته،و دل من در اندرونم متحیر گردیده است.
5 روزگاران کهن را به یاد میآورم؛در همۀ کردههای تو تأمل میکنم،و به کارهای دست تو میاندیشم.
6 دستهای خود را به سوی تو دراز میکنم،جان من همچون زمین خشک، تشنۀ توست. سِلاه
7 خداوندا، مرا بهزودی اجابت فرما،زیرا که روح من هوش از کف میدهد.روی خود را از من مپوشان،مبادا همچون کسانی شوم که به گودال فرو میروند.
8 صبحگاهان از محبت خود مرا بشنوان،زیرا که بر تو توکل دارم.راهی را که باید بروم به من بیاموز،زیرا که نزد تو جان خود را برمیافرازم.
9 خداوندا، مرا از دشمنانم رهایی ده،زیرا که در تو خویشتن را پنهان میکنم.